[ad_1]
به گزارش تراز: مهمترین عامل پیدایش قیام حسینی به طور یقین امر به معروف و نهی از منکر است. خود حضرت نیز در اعلام مواضع صریح خود در وصیتنامه به برادرشان محمد بن حنفیه، این حقیقت را بیان کردند: «أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر» شهید بزرگوار استاد مطهری در کتاب «حماسه حسینی» این عامل را مهمترین عامل قیام حسینی برمیشمارند و معتقدند که این عامل ارزش نهضت اباعبدالله(ع) را دهها برابر بالا میبرد. به عبارت دیگر، اگر مردم کوفه از امام دعوت نمیکردند و یا حتی یزید درصدد آن نبود که از امام بیعت بگیرد، چنین نبود که ایشان ساکت بنشینند و دست از قیام و مبارزه بر ضد دستگاه ظلم و جور یزیدی بردارند. از دیدگاه استاد شهید، شیوع بدیها و منکرات و به تعبیر خود امام «حلال شدن حرامها و حرام شدن حلالها» و بالاخره مشاهده وضع نابسامان و فاسد اجتماع، حضرت را در برابر دشمن قرار میدهد و وادار به قیام میکند،و عامل عمدهای که به نهضت کربلا این شایستگی را داده است که برای همیشه در پیشانی تاریخ بدرخشد و یک درس جاویدان در دنیا باشد همین جهت است. (حماسه حسینی، ج ۱، ص ۲۱۳-۲۱۴).
نکته مهم اما این است که این اصل مهم و هدف والا معنای وسیع خود را از دست داده و به یک سلسله مسائل عبادی محدود شده است. در حالی که این اصل چنان دایره گستردهای در آموزههای دینی ما دارد که به فرموده امام باقر(ع) «به وسیله این اصل، سایر دستورهای دین زنده میشود، راهها امن می گردد، کسبها حلال میشود، مظالم به صاحبان اصلی برگردانده میشود، زمین آباد می گردد، از دشمنان انتقام گرفته میشود و کارها رو به راه میشود». (همان، ص ۸۳ و ۸۴ / فروع کافی، ج ۵، ص ۵۶)
در نتیجه امر به معروف و نهی از منکر و یا به تعبیری اصلاح طلبی، باید نوعی دفاع از حقیقت و بیتفاوت نبودن در برابر جنایاتی که به حقیقت میشود تلقی گردد (یادداشتهای استاد مطهری، دفتر ۴۲) و اصل و اساس آن نیز به تعبیر استاد شهید «نیکوکاری» است، که قرآن کریم می فرماید:
«أ تأمرون الناس بالبرّ و تنسون أنفسکم» (بقره، ۴۴)
«آیا مردم را به نیکوکاری فرمان میدهید و خودتان را از یاد میبرید؟»
مگر ممکن است کسی بخواهد از خودگذشتگی کند و خود را در خدمت خلق خدا قرار دهد، بخواهد خودش خوب باشد و به مردم خوبی کند و آنگاه قدرتی بتواند جلوی خوبی خود او یا خوبی کردن او را بگیرد؟ مگر میشود به مردم گفت خوب نباشید و به مردم خوبی نکنید!؟ امام ما که خود عصاره خوبیها و زیباییها بود، در عرصه خونبار کربلا، با فدا کردن جان خویش و اهداء فرزندان و یاران پاکباختهاش به آستان حضرت دوست، »خوبی» را معنا کرد و «معروف» را جان بخشید و به ما مدعیان پیروی از راه و آرمانش این درس بزرگ را داد که امر به معروف و نهی از منکر زمان و مکان نمیشناسد؛ چه حق و حقیقت را باید صیانت نمود ولو به قیمت نثار خون خدا.
آنچه در امر به معروف باید مورد توجه قرار بگیرد -و نمی گیرد!- اینکه امر و نهی در ابتدا باید به صورت فردی در جامعه نهادینه شود سپس به صورت اجتماعی با آن برخورد شود. باید با زبانی نرم و مهربان و با بیانی لطیف باشد و شخصی که امر به معروف و نهی از منکر انجام میدهد قطعا باید فردی دلسوز باشد که از روی دلسوزی و نگرانی برای جامعه این عمل شایسته را انجام می دهد.
امر به معروف و نهی از منکر از مصادیق احساس مسئولیت در اسلام است. در یک جامعه انسانی که انسانها با یکدیگر ارتباط دارند نمی توان از دیدگاه اسلامی پذیرفت که انسان نسبت به سرنوشت افراد دیگر بی تفاوت باشد. ما هم در دیگران اثر می گذاریم و هم رفتار دیگران در ما اثر گذار است. بنابراین همه باید نسبت به رفتار یکدیگر احساس مسوئولیت داشته باشیم. اما از سوی دیگر از دیدگاه اسلامی رفتار آمر نیز نباید آزار باشد. یعنی در عین حال که نسبت به افراد دیگر احساس مسئولیت می کنیم نباید به دیگران آزاری برسانیم. اگر یک نظارت همگانی در این مورد وجود داشته باشد عامل جهت مانع ارتکاب خلاف و گناه می شود. هیچ فردی معصوم نیست و همه امکان خطا دارند لکن امر به معروف و نهی از منکر موجب میشود تا همگان احساس کنند کسی مراقب اعمال آنها می باشد. هر انسانی دلش می خواهد تا سد راهی در مقابل نداشته باشد و خواستههای نفسانی خود را از هر راهی تامین کند و کسی مزاحم او نباشد. اما امر به معروف مانع از این امر می شود. عموما احساس آزادی ناشی از جهل و تخیلات است از این رو کسی که به گناه اقدام می کند سعی می کند تا اعمال ناشایست انجام دهد و در مقابل تذکر دیگران مقاومت کند.
[ad_2]
Source link
از این قسمت میتوانید به ما امتیاز دهید